معلم سر کلاس برای توضیح مفهوم: «مناسبات سیاسی در کشور ما» مثالی از یک خانواده پدرسالار میزند. میگوید:
• پدر، حکومت است چون همهچیز را او تعیین میکند.
• مادر، ملت است چون شبانهروز زحمت میکشد تا خانه را اداره کند.
• فرزند دانشجو، روشنفکر است چون دارد درس میخواند و اهل فکر است.
• نوزاد، جامعه است چون حکومت هر بلایی بخواهد میتواند سر او دربیاورد.
• خدمتکار، نسل آینده است چون از اوضاعش ناراضی است و امیدش به این است که روزی ازآنجا برود بیرون.
شاگرد شب با صدای گریه فرزند کوچکتر از خواب بیدار میشود.
• به اتاقخواب پدر و مادرش میرود، میبیند مادرش نیست، پدرش به خواب عمیقی فرورفته و هر کاری میکند از خواب بیدار نمیشود.
• به اتاق نوزاد میرود، میبیند زیر خودش را کثیف کرده و مادرش از زور کمردرد روی زمین نشسته و توان حرکت ندارد.
• به اتاق خدمتکارشان میرود، میبیند گذاشته و رفته.
فردا صبح در مدرسه از او میپرسند بالاخره فهمیدی «مناسبات سیاسی در کشور ما» یعنی چه؟ میگوید:
• یعنی اینکه جامعه در کثافت دستوپا میزند
• درحالیکه حکومت به خواب رفته
• و روشنفکرها هر کاری میکنند نمیتوانند او را بیدار کنند
• ملت هم زمینگیر شده
• و نسل آینده هم فرار را بر قرار ترجیح میدهد...