میگفتم اگر یک کار زمینمانده داشته باشم که دلم بخواهد قبل از اینکه دنیا برایم تمام شود به سرانجامش برسانم، همان انتشار نسخه بازنویسی و تصحیحشده کتاب «بیست سال با طنز» است. حدود بیست سال از تدوین «بیست سال با طنز» میگذرد. سال 77 وزارت ارشاد در تدارک مجموعهای بود ازآنچه در عرصه ادب و هنر طی بیست سال پس از انقلاب رخ داده که بخش طنزش را بر عهده من گذاشت. بالطبع کار محدودیت زمانی داشت و محدودیتهای معمول دیگر هم (چنانچه افتد و دانی) به آن اضافهشده بود. بااینحال تلاش کردم روایتگر صادقی باشم و ازآنچه در طی آن بیست سال در عرصه طنز گذشته، تصویری جامع و واقعی ارائه دهم. حاصل، کتاب «بیست سال با طنز» بود که نشر هرمس در سال 81 منتشرش کرد و پس از چندی نسخههای آن نایاب شد. برای چاپ دوم، این امکان را یافتم که فارغ از محدودیت زمانی و محدودیتهای دیگر! به بازبینی متن بپردازم و سر فرصت کاستیهایش را برطرف کنم. تمرکز را روی طنز مطبوعاتی گذاشتم و برای کسب اطلاعات دقیقتر، از پیشکسوتان طنز مطبوعاتی یاری گرفتم که پس از انتشار «بیست سال با طنز» اعتمادشان جلب شده بود و راهنماییام کردند. در طی این مدت شرایط طنز مطبوعاتی دستخوش تغییراتی شده بود. این بود که محدوده زمانی موردبررسی را تا سال 1383 گستردم و تغییرات طنز مطبوعاتی را در این بازه زمانی به کتاب افزودم. تا جایی که در چارچوب تعریفشده و پذیرفتهشده «چاپ دوم با تجدیدنظر و اضافات» بگنجد بخشهایی را که به نظرم غیر لازم میآمد حذف کردم و بخشهای «طنز دانشجویی» و «طنز در مطبوعات محلی» را به کتاب افزودم. همچنین بهگزینش دوباره آثار انتخابی دست زدم و بخشهایی را حذف و بخشهایی را جایگزین کردم. در این تغییرات چنانچه لازمه اثر پژوهشی است خودسانسوری نکردم و تلاشم بر پایه دریافتی واقعبینانه از طنز مطبوعاتی استوار بود. نتیجه، کتابی است که حدود یک ماه پیش به بازار آمد. بازنشر کتاب مصادف شد با موج جدید کرونا و افغانستان و واکسن و حکومت و دیگر بلایای ارضی و سماوی که حتی یکی از آنها قادر است خبر بازنشر یک کتاب را حتی برای نویسندهاش به حاشیه ببرد. ولی چه میتوان کرد؟ جغرافیای ما، جغرافیای اتفاقات است و اتفاقات ساده زندگی مثل انتشار یک کتاب میتواند خط فاصلهای باشد میان رخدادهای تلخ اطرافمان که میتوان در سایهاش قدری نفس تازه کرد؛ هرچند همیشه جای یک «اما» هست و «اما» ی چاپ دوم، طرح روی جلد کتاب است که دلم میخواست اینجوری نبود؛ اما دور گردون همیشه بر مراد ما نمیرود؛ بنابراین بهتر است زودتر ورقش بزنیم و برویم سراغ متن! البته از مسئولان نشر هرمس که میدانم چقدر پیگیر چاپ کتاب بودند سپاسگزارم. همینطور از دوستانی که از نایاب بودن بیست سال با طنز گلایه داشتند و موجبات هل دادن مرا به تدارک چاپ دوم فراهم ساختند! بنابراین سپاس از همگان