با الهام از مطلب "طنزپردازیهای رادیو ایروان" مندرج در شمارهی 65 ماهنامهی گلآقا، با حذف و اضافه و تحریف!
*از اعترافات تلویزیونی یک زندانی سیاسی چه درسی میگیریم؟
-درس دیکته.
*آدم و حوا قبل از هبوط کجا زندگی میکردند؟
-همینجا. چون اینجاست که پابرهنههایی که حتی امکان خوردن یک سیب را هم ندارند میتوانند ادعا کنند دربهشت زندگی میکنند.
*اول مرغ بود یا تخممرغ؟
-آن اولها همه چیز بود!
*چه چیز در این مملکت دائمی است؟
-شرایط حساس کنونی.
*آیا یک خانواده چهارنفره میتوانند با یک حقوق کارمندی زندگی کنند؟
-بله، مشروط بر اینکه اعضای خانواده نوبتی زندگی کنند!
*مشت محکم را به کجای استکبار بکوبند بهتر است؟
-به دهانش.
*چرا هزینهی زندگی اینقدر بالاست؟
-چون زندگی جزء کالاهای اساسی نیست که دولت برایش یارانه بدهد.
*آیا آدمی را که رشوه میگیرد میتوان درستکار دانست؟
-بله، بهشرط اینکه سهم بالادستیها را هم بدهد.
*غارت بیتالمال چیست؟
-سوء استفاده از بودجهی مملکت بدون هماهنگی با ما.
*سیاستهای اقتصادی کشور را در کویر پیاده کنید، نتیجهاش چه خواهد شد؟
-بعد از مدتی کمبود شن احساس میشود.
*آیا در آینده باز هم دزدی و اختلاس وجود خواهد داشت؟
-خوشبختانه خیر، چون با همین فرمان پیش برویم، در آینده چیزی برای سرقت نمیماند.
*آیا یک بیسواد میتواند به مدارج بالا برسد؟
-خیر، ولی میرسد.
*آیا این ادعا درست است که شرایط زندانیان سیاسی و امنیتی خوب است؟
-بله. درست است. به همین دلیل است که بعضی از آنجا اصولأ برنمیگردند.
*آیا همه در برابر قانون مساویاند؟
-بله. حالا بعضی کمتر بعضی بیشتر.
*یک مسئول چطور با واقعیات روبرو میشود؟
-با چشمان بسته.