آیت الله یزدی،عضو فقهای شورای نگهبان:"کسی را به ده راه نمی دادند سراغ خانه کدخدا را می گرفت.قانون اجازه رییس جمهور شدن را به زنها نمی دهد".
نمایشنامه در یک پرده و خرده ای
شخصیتهای نمایش:
1-نگهبان ده
2-کسی که سراغ خانه کدخدا را می گیرد ولی در آخر متوجه می شود که او را حتٌی به ده هم راه نمی دهند و باید برود مسافرخانۀ بین راه،آن هم با ارائۀ کارت ملی و شوهر.
شخصیت 1- اوهوی کجا!؟
شخصیت 2- دارم می یام توی ده.
- شما بیجا می کنی مییای .مگه هرکی هرکیه هر کسی سرشو بندازه پایین بیاد توی ده؟
- ولی اینجا ده منه.
- خوب این که دلیل نمی شه هر کی اینجا دهش باشه بیاد تو. قانون اجازه نمیده.
- آخه میخوام برم خونهام.
- این که دلیل نمیشه هر کی خونهاش هر جایی باشه بخواد بره همون جا...دلیل قانونی باید داشته باشی.
- ولی خودم ساختهامش.
- خوب ساختی که ساختی،این که دلیل نمیشه هر کی هر چی که ساخته بره توش زندگی کنه. منم موشک ساختم. برم توش زندگی کنم؟
- ولی من ساختم که برم توش زندگی کنم.
-شما را به ده راه نمی دهیم، آنوقت سراغ خانۀ کدخدا را می گیرید؟ بعضی ها عجب رویی دارند والاه... و البته این،چیزی از ارزش های بانوان شامخ و والا و گرانقدرمان در شستن و پختن و زاییدن کم نمی کند.
- آقا فکر می کنید اگر من نبودم خانۀ کدخدا اصلاً ساخته می شد؟!
- از مقام والا و شامخ شما بانوی عزیز و گرانقدر بعیده که برای این جیفۀ دون دنیوی، این خانۀ کلنگی، با مسئولیت نگهداری به این سنگینی که جز زحمت و مشقت فایده دیگری ندارد، بنشینی و از این حساب کتابها بکنی، اصلا مقام شما از نظر قانونی بالاتر از این است که بروی بنشینی توی آن خانه. شما باید بروی توی کهکشانها و عرش اعلی و آسمان هفتم ...حیف نیست؟!
- خوب حالا می فرمایید چکار کنم؟
- فعلاً شما بفرما برو رسالت سنگین پختن و ساییدن و زاییدن را انجام بده، هر وقت نوبت استفاده از نیروی ارزشمند شما در رابطه با مشارکت در اجتماعات و حضور در صحنه شد خبرت می کنیم.برو به سلامت...
نظرات (5)
ضعیف نوشتی. همان کلام گهربار خود آیت الله از لحاظ طنزخیلی قوی تر از نمایشنامه ی شماست
Posted by علی | May 21, 2013 5:45 PM
و رسالت من این خاهد بود در جایی شبیه زندگی دو استکان حر فهای قلمبه ام را توی گوش خری بخانم که یاسین هم به خریتش یاشاسین میگوید...........
زنده باد بی بی گل
قلمت جاویدان
Posted by بچز انجمن رندکده احمدی منش | May 22, 2013 8:59 PM
سلاماستاد
خواندمت...آفرین بر قلم شما
Posted by راشدانصاری | May 27, 2013 10:07 AM
سلام
الان حس بعضی ها را که نمی خواهم اینجا اسم ببرم درک می کنم که می گفت وقتی برخی قوانین مربوط به زنان را می خوانم گریه ام می گیرد ... اگر نبود زبان طنز تو های های می گریستم اما حالا بغضی است مانده در گلو
Posted by فرزانه | May 29, 2013 6:15 PM
سلام خواهر - آخه ببخشيدا - چقدر شما قدر نشناسيد؟ اين همه وفور نعمت و اين قدر بي دقتي از شما واقعا بعيده! الآن شما نگاه به وضعيت زنان در كشورهاي ديگر كنيد تا وضعت نوراني خودتان را درك كنيد. در اين زمان زنان مستضعف زيادي هستند كه فقط به خاطر لقمه اي نان در تمامي كارخانه هاي صنعتي بلاد كفر كار مي كنند و تازه كلي هم دروس مهندسي هم خوانده اند- يك تعداد زيادي از زنان بي زبان هم با تسلط به زبان مجازي در شركت هاي آي بي ام و مايكروسافت و گوگل براي اندكي مزد روز و شب كار مي كنند و يك جمعيتي از زنان هم كه در مشاغل زميني پست پيدا نكرده اند مجبور شده اند رفته اند در سازمان هاي فضائي كار كنند اون وقت شما فقط به دنبال حقوق اجحاف شده نسل خودتونيد آخه اينم شد انصاف!
Posted by ميرناصر بوذري | August 24, 2013 11:06 AM