به بهانۀ 11 اردیبهشت،سالروز درگذشت گل آقا
طرف عصر بود که گل آقا آمد آبدارخانه.
شاغلام و غضنفرهم آمدند.شاغلام رو کرد به گل آقا که:
-گلآقا جان فدات شم! دلت نپوسید؟ از وقتی آبدارخانه را تعطیل و سماور را خاموش و قوری را دمرکردی، حال و روزمان بلانسبت آبدارخانۀ سابقالتاسیس، بحرانی – طوفانی است. نمیشود پنجره ها را باز کنیم بلکه نسیمی- چیزی بیاید، یک هوایی تازه کنیم؟ مُردیم از بیهوایی،- و رفت طرف پنجره. باد آمد و گرد و خاک را پاشید تو. شاغلام پنجره را بست وگفت:
- آئووو... اوضاع قمر در عقرب است و هوا پس است، دم باد بنشینی، سوز دارد لاکردار، می چایی. بروم اقلکم سماور را روشن کنم، یک چای دیشلمهای بخوریم،دو کلمه حرف حساب بزنیم - و رفت طرف سماور. غضنفر مادرمرده گفت:
-سماور را روشن می کنی فیتیله را بکش پایین دود نکند سیبیلت را هم دود بدهی.
شاغلام گفـت:
-سماور معقول آتشی نداشته باشد خاموش می شود. چای دیشلمه اش عمل نمی آید، می شود چای دیشلمۀ کشکی – پشمی.
غضنفر گفت:
-آتشش تند باشد آب میریزد به آسیاب سماور استکبار و تا ناکجاآبادت را می سوزاند. چای باید فاخر و هدفمند باشد...اگر لبسوز باشد، کار دستت می دهد و لب دوز می شود. چای گل آقایی لبسوز نبود.
شاغلام در رابطه با نیاز زمانه و زبان روز حرفهایی به ذهنش رسید ولی از آنجا که اولاً عوام بود و ثانیا فکر کرد فضای دراماتیک اثر جای این حرفهای گنده گنده نیست ، به جای جواب، رو کرد به گل آقا که:
-گل آقا جان! فدات شم ، پس بگو اصلا برای چی بساط سماور را دمر کردی؟
تا گل آقا سکوتش را بشکند، تا شاغلام در رابطه با بالا یا پایین آوردن فیتیله تصمیم بگیرد، تا غضنفر به جهانیان در رابطه با طنز و دیگر مصائب بشری رهنمود بدهد، باد آمد و سماور پت پت کرد.
گل آقا لب پنجره ایستاد. تا چشم کار میکرد، ابر بود و ابر. ابرهای خاکستری که آماده باریدن بودند. در کوچه صدای باد میآمد. کم کم داشت شب می شد. بوی کاپوچینو و قهوه اسپرسو فضا را پر کرده بود و غضنفر همچنان با مشتهای گره کرده داشت به رسالت چای و قهوه فکر میکرد...
(انتشار یافته در روزنامۀ بهار)
نظرات (7)
سلام
خدایش بیامرزاد....
استاد ما هم به روزیم
Posted by راشدانصاری | May 4, 2013 9:51 AM
گل آقا نماد طنز ایرانی است
Posted by هادی طباطبایی | May 5, 2013 12:03 AM
هرگز نمیرد آنکس که دلش زنده شد به عشث..
روحشان شاد .
Posted by کلو | May 5, 2013 10:12 AM
به عشق . .
Posted by کلو | May 5, 2013 10:13 AM
مرسی ازمطلب بسیارزیباتون میشه سری به بلاگم بزنیدونظرتون روبدیدودرنویسندگی راهنماییم کنید؟
Posted by احمدعمارلو | May 7, 2013 9:20 PM
گل آقا و دختر نازنين ايشان را دوست دارم ، از ته ته قلبم . . .
Posted by Anonymous | May 10, 2013 2:20 PM
سلام گرم من به همه گل آقائي ها!
آيا انتشارات گل آقا امسال در نمايشگاه بيست و ششم كتاب وجود داشت؟ كسى خبر داره غرفه داشتند يا نه ؟
موسسه گل آقا در نمايشگاه كتاب بود يا نبود
با تشكر از همتون
Posted by اميد | May 10, 2013 4:02 PM