سیمین جان سلام !یک سال بیشتر نیست که به خاطر جدائیت از نادر به اسکار رفتی. عمل زشت و غیر اخلاقی جداییت کافی نبود، کاری کردی که بیگانگان به طرز شنیعی به توجایزه بدهند و درسینمای دنیا ناجوانمردانه مطرح شوی. اما بدان که آفتاب برای همیشه در پس ابر نمی ماند. ما شانس آوردیم و چند ماه پس از آن تاریخ، ماهیت پلید اسکار مشخص شد. اگر تو کانون گرم خانواده را به خیالاتی واهی در هم ریختی،به جایش ما سوختیم و ساختیم و جدایی را بی خیال شدیم و خانه نشستیم و تحریممان کردیم،باشد که بر افتخارات صنعت سینمای مقتدر و رو به رشد امروزمان بیافزاییم و قدرت و شوکت آن را در اسرع وقت(در راستای دیگر اقدامات برای ارتقای سینمای وطن) تا آسمان هفتم بالا ببریم.آری!ما در برابر پخش یک فیلم بی ارزش در اینترنت، به جای هر کار بی فایده دیگری، خود تحریمی کردیم،تا صنعت فیلمسازی دنیا و در راس آن هالیوود و آلمان و فرانسه وکره جنوبی و اتریش و رمانی و دیگر نقاط استکباری ،عبرت بگیردوبه اینترنت دستور بدهد که هر چیزی را منتشر نکند. بین خودمان بماند،بعضی وقت ها فکر می کنم ای کاش من یک حبه قند نبودم.کاش لاله ای،چیزی بودم و یکی دیگر مرا ساخته بود. آن وقت اگر حتی هالیوود می رفتم و زبانم لال آنجا ماندگار هم می شدم حرفی نبود.کاش اصلا اسکار یک جای دیگرآمریکا برگزار می شد.یعنی نمی شد اسکار رابیاورند نیویورک جایزه اش را بدهند؟اگر می شد،چی می شد؟!اوه،اوه! با صدتا حبه قند دیگر راه می افتادم برای رساندن پیامم از تریبون اسکار به تمام حبه قندهای دنیا و کشیدن نقشه برای سینمای دنیا...سیمین جان!حالا که من نتوانسته ام به اسکار بروم ترا به خدا بپرس ببین می شود این یه حبه قند شیرین پارسی به بنگاله برود تا همه طوطیان هند را شکرشکن کند؟یا نه، دیگر احتمالاً جشنواره سولوقون هم نمی توانیم برویم چه برسد به سرزمین طوطیان شکرشکن کشور دوست و برادر،هند و یا هر جای دیگر این دنیای فاسد و رو به اضمحلال!......
قربانت – یه حبه قند
نظرات (3)
سلام
از این که پس از مدتها دیدمت خوشحال شدم
Posted by راشدانصاری | October 3, 2012 10:00 AM
چشمه ی عمر روان است کما فی السابق
زندگی در جریان است کما فی السابق
بدو خوبش گذران است کما فی السابق
خوب و بد باز و همان است کما فی السابق
وچنین شد که چنان است کما فی السابق
همه جا حرف حساب است کما فی الان
خصمتان خانه خراب است کما فی الان
رونق عهد شباب است کما فی الان
عصر ما عصر شتاب است کما فی الان
زندگی پرهیجان است کما فی السابق
رشد ما رو به قفا نیست کما اینکه نبود
کار ها باد و هوا نیست کما اینکه نبود
هیچ چیزی به خفا نیست کما اینکه نبود
بخدایی خدا نیست کما اینکه نبود
این قسم گرچه چاخان است کما فی السابق
هست در سفره ی او نان ونباشد نگران
نگران نیست. که در سفره ی او باشد نان
(شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان)
در سه تا وعده بود سفره ی او باز و در آن:
بره و مغز و زبان است کما فی السابق
طبل و شیپور به هرکوچه و بازار زدند
عکس هرکس که ندا کرد به دیوار زدند
و به دست خود ما دوست ما دار زدند
جارچی ها پس از آن در همه جا جار زدند:
شهر در امن و امان است کما فی السابق
دختران چمن از قحطی شوهر در غم
لاله و یاسمن و سوسن و یاس و مریم
آن ور آب پر از گل شد و شد این ور کم(۱)
بیوه شد نسترن وکوکب و رز. نرگس هم
به شقایق نگران است کما فی السابق
اینکه(با پاکدلان صبح و مسایی دارد)
خوب ازاین سفره ی گسترده نوایی دارد
هست قارون زمان. تیپ گدایی دارد
پولشویی مکن این ملک خدایی دارد
گرچه این دوره نهان است کما فی السابق
مثل یک زن که از احساس هوو ترسیده
گرچه می داند و گوید که مگو ترسیده
دم به دم رفته به تجدید وضو ترسیده
از من و ما شما بیشتر او ترسیده
شیخ ما مسئله دان است کما فی السابق
هی به آرنج نزن اینهمه بر پهلویم
(آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم)
گربگویم دهنم سوزد . اگرنه تویم
نیستم حافظ اگر. حداقل خواجویم
خانه ام در همدان است کما فی السابق
نظم کردیم یکی شعر به طنزی عالی
جای فردوسی و خاقانی و حافظ خالی
که ازین منظره حظی ببرند و حالی
وبدانند در این عصر پر از رمالی
شعرا را غم نان است کما فی السابق
سلام سرکار خانم صدر
جسارت بنده رو ببخشید... این دفعه خودم شعرمو آوردم نظر بندازید بهش... نظر ارزشمند حضرتعالی برام د مورد این شعر خیلی مهمه اگر التفات کنید دعا گو خواهم بود
اگر م در وبلاگ بنده خونده بودید شرمنده که وقت شمارو میگیرم
Posted by شهرآشوب | October 6, 2012 11:03 AM
خیلی خیلی خوب بود
خصوصا اون قسمت نیویورکش!
بازم ازین کارا بکنید.
مرسی...
Posted by صالح | January 2, 2013 12:48 PM