این مطلب را حدود یک ماه پیش برای پیک سبز نوشته و فرستاده بودم که به خاطر توقف انتشار این نشریه،چاپ نشد.امروز داشتم خرده ریزهای فایلم را زیر و رو می کردم که به آن برخوردم و دیدم حیف است بشریت و ادبیات دنیا را از خواندنش محروم کنم،اگر چه بعضی اشاراتش مال همان وقتهاست:

یک مهدی کلهر : بنده معتقدم ممیزی و سانسور و فشار و محدودیت ،احمقانه است و همۀ زنان و مردان
باید مطلقاًآزاد و شاد و شنگول و حبۀ انگور باشند.من اینها را توی یک دیدار خصوصی به ژان ژاک روسو هم گفتم و او از من
تشکر کرد و گفت:"مهدی جون،دمت گرم،خیلی باحالی."بعدش دیدم همین حرفهای من را توی نظریۀ قرارداد اجتماعیش آورده
است.حالا اثراتش را خوشبختانه توی همین سالها ی اخیر هم در زمینۀ فرهنگی در جامعه می بینیم.

یک مقام تقریباًمسئول : حالا آیا تمام مشکلات مردم ما،آن چند کلمه توی آن کتاب است؟!بنده به مسئولین هم گفته ام که حتی شده کتاب را بگیرید خمیر کنید،این لغات را اینجوری از توی کتابها درنیاورید.نویسنده ها گناه دارند.

یک نویسندۀ فرهیخته : در نظام اندیشگی دینامیزم پویای ما،یک سری پتانسیل هایی متاسفانه به علت
ممیزی امکان ابژه شدن و دوری از سوبژکتیویته را پیدا نمی کند.من خودم چند پلات داشتم که توی ناخودآگاه پستوی ذهنم به قول
فروید هی وول می خوردو می توانست یک اکتیویته ای درارتباط با نوبل و پولیتزر در ادبیات ما وارد کند ولی چون می دانستم
ممیزی می شود آنها را ننوشتم و مدتهاست که هیچ کاری نکرده ام و می دانم همین حرف مرا هم یا چاپ نمی کنید و یا یک جوری چاپ می کنید که خواننده سر و تهش حالیش نشود...

یک حمید هامون : اونی که تو می خوای من باشم دیگه اون من نیست،دیگه خودم نیست،بستگی داره به این که ممیزی بخواد کی باشه،اعم از باجناق یا داداش یا پسرخاله...

یک کاشف فروتن توطئه : به گفتۀ منابع موثق، میلیاردها دلار بار تریلی کرده اند فرستاده اند در خانه
نویسنده هاکه شما فلان لغات یا ماجراها را به طرز ماهرانه ای جاسازی کنید توی کتابها و در تیراژهای سرسام آور 1000تایی
بین جوانان بیگناه پخش کنید.خوب باید همۀ اینها شناسایی شود از توی کتابها بیاید بیرون تا جامعه اصلاح شود.

یک استراتژیست سازگار اونور آب : اونطور که دوستان به من خبر دادند الآن یک رقم نجومی از کتابها
در حال خمیر شدن و ممیزی است و ایستگاههای متروی منتهی به بهارستان هم خیلی شلوغ هست و تعدادی حتی توی پیاده رو
منتهی به ارشاد بساط پهن کرده اند و دارند چیز می فروشند و اعتراض می کنند. توی میدون هم ظاهرا یک تعداد زیادی اینطرف و
آنطرف ایستاده اند و دارند اوضاع را رصد می کنند و در راستای اعتراض به ممیزی نقشه می کشند.

یک لولو : خوشبختانه در مورد بعضی چیزها توافقاتی انجام گرفت و قرار شد از توی کتابها و فیلمها ممیزی شوند و فقط در نطقهای سنگین و وزین سیاسی مورد استفاده قرار گیرند .

یک تبهکارخطرناک : به خدا ما بی تقصیریم.کتاب بد به این روزمون انداخت.البته فیلم خوب هم بی تاثیر نبود.من به جوانان عزیز توصیه می کنم که دنبال کتاب های ممیزی نشده نروند که بدبخت می شوند.

یک شهین خانوم : والله چی بگم؟!ممیزی خیلی خوبه و برای مردم ما لازمه...ما که راضی هستیم...فقط این ویکتوریاش رو بیشتر کنن.

یک مقام خیلی مسئول : ها؟! ممیزی؟!اصلاًچی هست؟!...