یک مرکز خبری : یک سری از اراذل و اوباش بعد از عمل شنیع رای دادن به یک نامزد مشخص،نیمه شب داخل یک خوابگاه ریختند و تا می خوردند،خودشان را کتک زدند .سپس خودشان را گرفتند و به نقاط نامعلومی بردند که خوشبختانه گم شدن ریش تراش مذکور،تحت بررسی است..
یک دمپایی : اراذل و اوباش به حریم من تجاوز کردند و بعدش رفتند خیابان. اگر پوتین ها من را از پای آنها نجات نداده بودند معلوم نبود به سرم چی می آمد که بدین وسیله تشکر می کنم.
یک سطل آشغال : وقتی اراذل و اوباش آمدند و در پیاده روها جمع شدند و پچ پچ کردند ،یک سری از نیروهای غیرتمند و دلسوز، آمدند و ما را وسط خیابان آتش زدند که بدین وسیله از مسئولین امر کمال تشکر را داشته واراذل و اوباش را محکوم می کنیم...
یک اراذل و اوباش : به خدا من بی تقصیرم.رفیق بد من را به این روز انداخت.البته حرفهای خوب هم بی تاثیر نبود...الآن هم پشیمانم.به خدا دیگر در خیابان نچ نچ نمی کنم...آهای آقا عکس نگیر...آهای ملاجم!...
یک اراذل و اوباش دیگر : من اعتراف می کنم که در روز رای گیری،به طریق مذبوحانه ای بعد از چند ساعت ایستادن ناجوانمردانه سر صف،رایم را داخل صندوق شلیک کردم که متاسفانه فردایش رفته بودم روزنامه بخرم که در رابطه با خاراندن سر،شناسایی شدم و شیشۀ مغازه ها هم به طرز مشکوکی ترک برداشت و چند مغازه خالی شد که به این وسیله شدیداًبنده ابراز شرمساری می کنم واعتراف می کنم و جون مادرتون بذارین یه ذره بخوابم ...
یک عابرپیاده :بنده به چشم خودم دیدم که یکی از همین اراذل و اوباش ها داشت در رابطه با شکسته شدن شیشه های ماشینش حرفهای تحریک آمیز به برخی نیروهای غیور و دلسوخته می زد و جوانان بی گناه و معصوم را منحرف می کرد که خوشبختانه بلافاصله ارشاد شد...
یک شاهزاده که از سیارۀ دیگری آمده بود: بالاخره نگفتی اراذل و اوباش یعنی چی؟!...
(چاپ شده در روزنامۀ اعتماد ملی با جرح و تعدیل)
نظرات (54)
خانم صدر عزیز. طنز نوشتن در این حال و روز خیلی هنر می خواهد...
Posted by فرزام | June 22, 2009 8:19 PM
یک اراذل و اوباش دیگر خیلی تلخ بود.
Posted by کاکه تیغون | June 22, 2009 10:26 PM
:(
Posted by طاها | June 23, 2009 10:20 AM
به خبری که همینک به دستم رسید توجه کنید:
به گزارش اونجا، «یک شاهزاده که از سیاره دیگری آمده» از زمره سلطنتطلبان خودفروخته طاغوتی که در تلویزیون BBC پدرسوختهٔ فارسی هم ظاهر میشود، شناخته شد و سپس دستگیر و محاکمه و به اشد مجازات محکوم گردید!
Posted by مانی | June 23, 2009 11:36 AM
سلام بر خانم صدر!
از دستنوشته های شما مثل همیشه بهره و حظ فراوان بردم و امید که همیشه قلمتان پر رونق باشد.
اگر افتخار بدهید و جسارت حقیر را بپذیرید دوست دارم تا تبادل لینک نمائیم هرچند حقیر بدون اجازه شما ، ابتدا این کار را انجام دادم.
Posted by علی | June 23, 2009 2:05 PM
من هم نگرانم... البته دودستگی موجود به خاطر این خطر ناک است که یک طرف، که طرف قوی تر هم هست، فقط به فکر حذف طرف دیگر است و اصلا به فکر تعامل نیست ... این طرز تفکر خطرناکترین عنصر فضای سیاسی و اجتماعی ما است...متاسفانه ...
Posted by آرمین | June 23, 2009 7:43 PM
سلام بر بانو صدر
چه بگوییم که هر چه بگوییم یک جای کار می لنگد
Posted by سمنو | June 24, 2009 7:43 PM
سلام سرکار خانم صدر
ایشالا این پس لرزه های انتخاباتی هم هر چه زودتر تموم شه وهمه چی به روال عادی برگرده
جواب اون شاهزاده هم فکر کنم (خس وخاشاک ) است
قابل بدانید عزیز
Posted by علي اصغر نجفي(اغو) | June 25, 2009 11:55 PM
نخیر نیست
یعنی سلام
ببخشید من سر زده اومدم ولی جواب اون شاهزاده خس و خاشاک نیست جوابش یک گروه منسجم و برنامه ریزی شده و تعلیم دیده توسط سازمان سیاست اگر باورتون نمی شه خودتون عکسهاشون رو ببینید در
Posted by ایمان فخار | June 27, 2009 6:15 AM
این شجاعت را از بازار کدوم شهر ایران خریدی ؟ کیلویی چند بود . میشه زیر قیمت جون خریدش ؟!
Posted by m mmm | June 27, 2009 5:57 PM
خیلی متشکرم و امیدوار به اینکه ایران چنین افرادی در خود و یا باخود دارد . ÷یروز باشید .
Posted by m mmm | June 27, 2009 6:01 PM
یک عدد باتوم : به جون ننه م من بی تقصیرم . واسه خودم نشسته بودم که یهو یک عدد نیروی اجنبی که لهجه ی غلیظ فرنگی ( احتمالا انگلیسی )داشت ، اومد منو برداشت و کوبید تو سر این نیروهای غیرتمند و دلسوز . بقیه ی فک و فامیلم هم همین سرنوشت رو داشتند .
Posted by پنگول | June 28, 2009 6:17 PM
سید هم
.
.
.
.
رفت!
با خواندن آخرین غزلش
«آقای ادبیات» را بدرقه می کنیم
Posted by بچه های کارگاه شعر | June 29, 2009 1:04 AM
یک کارگردان : فعلا روزهای باتوم و پوتین است . چند روز بگذره ملت یادشون میره و ..... قطعا اخراجیهای 3 بیشتر فروش میکنه .
Posted by صادق | June 30, 2009 1:42 PM
سلام و ارادت بیکران من خدمت خانم صدر عزیز
یک رسانه خارجی:
ما اعتراف میکنیم که شب ها با جت تعدادی نفرات روی بام های ایران می فرستیم تا الله اکبر بگویند.
من خودم اعترافشونو شنیدم.
Posted by نارسیس | June 30, 2009 6:48 PM
سلام رویا جان
فقط یه کلمه
در حال اندرز شدنی! یا آزادی ؟
موجب نگرانی من فعلن این است .
Posted by فیدوس | July 1, 2009 8:30 AM
سلام دوست عزیز دوست داری بدون پرداخت پول با ماهی98میلیون تومان استخدام بشی به این وبلاگ سر بزن مطمئن باش برای همیشه راحت زندگی خواهی کرد
http://tanintanhae.persianblog.ir
Posted by نسيم | July 2, 2009 8:45 PM
روزگار غریبی است بدجور..
Posted by نون اوّل نامه.. | July 2, 2009 10:26 PM
اينا همشون ايراني مقيم انگليس بودن مگه نفهميديد؟!! اينهمه تو بوق كردن كه ما انقدر نادان بوديم كه نفهميديم اين روباه انگليس هي داره نفر ميفرسته ايرون واسه مخملي شدن!!! اينها هر روز ما را بيش از پيش شگفت زده مي كنن اينهمه هيجان برايمان خوب نيست بخدا به كي بگيم...!!
Posted by يك خرده پا | July 3, 2009 10:47 AM
اگر زحمتی نیست!!!!
Posted by فرید صلواتی | July 5, 2009 12:09 AM
یک چیزکی نوشتم. ناخودآگاه شبیه قالب نوشتاری شما شد. بیاجازه بود البته. ولی از دل پر درد بود. میبخشید؟
Posted by مانی | July 5, 2009 6:15 PM
vala ziyad in tanz be delam naneshast... shayad neveshtan sakht shode shayad khod sansori dar nakhodagahet neshaste! nemidunam ama fekr mikonam behtar mishod nevesht
Posted by damdami | July 6, 2009 5:03 AM
ما را خط زدید خانم صدر؟
برات می دهیم که عامل استکبار جهانی نبوده ایم! از هیچ کجا هم پول نگرفته ایم برای فحش دادن! پس چرا کنار گذاشته شده ایم؟
ما می رویم نزد جناب « پاستور ! » بست می نشینیم تا داد بستانیم!
تصدقتون خانم صدر
قلمتون همیشه پر از جوهر( رنگ جوهر هم با خودتون! )
Posted by کارگاه نمدمالی | July 6, 2009 9:59 AM
سلام.
ضمن تشکر از اعتماد شما، گزارش جدیدی روی وبلاگ قرار گرفته.
Posted by دانشجویان | July 6, 2009 12:30 PM
جيغ و دادمون دو ساله شده.
به صرف يك پست تشريف بياريد در خدمتتون باشيم.
Posted by يك خرده پا | July 6, 2009 2:15 PM
سلام خانم صدر / شاهكاري ديگر
يك گربه مخملي: بدينوسيله هرگونه وابستگي را به گربه هاي استكبار و عوامل پشت پرده آنها تكذيب نموده و به اطلاع مي رساند كه : بابا بذار موشمونو بگيريم
Posted by محمد جاويد | July 7, 2009 1:08 AM
سلاو استاد....چرا دير به دير آپ مي نماييد!؟..نگران شديم
Posted by توهمات يك آميب 45 كروموزومي(سوسپانسيبل) | July 7, 2009 12:11 PM
بازم بنويسين ديگه... حتي من هم دارم كم كم ريكاوري ميشم!!
Posted by فرزام | July 7, 2009 2:58 PM
سلام، از قول باطوم و بادنجان های کشت شده در ناحیه ی پای چشم و خس و خاشاک هم حرفهای زیادی بود برای گفتن! ولی بنابه جرح وتعدیل و بلکه مرگ نوشته ها در این روزها، همینقدر هم به غایت مکفیست خانم صدر
شاد باشید
Posted by شیخ ابو امیر | July 10, 2009 12:46 AM
سلام این نوع طنزنویسی روش خود به اون راه زنیه ؟
خوب بود ... سوال : آیا آدم با خواندن طنز سیاسی باید قهقهه بزند ؟ هم اکنون نیازمند جواب سبزتان هستیم
Posted by آیدین سیارسریع | July 11, 2009 12:56 AM
.
سلام استاد
خیلی خیلی کار جالبی بود و عالمی بود از حقیقت
استاد واقعا لذت می برم و الهام می گیرم از خوندن کارهاتون.
امیدوارم همیشه سلامت باشید.
.
.
Posted by فرزانه مصیبی | July 11, 2009 8:01 PM
اين حرکت ها بسيار تاثيرگذار بوده است. ايرانيان ساکن سوئد تلاش کردند که حرکت مردم ايران و به خصوص جوانان را در اين اعتراض و جنبش به اشکال مختلف بازتاب بدهند. البته اين جنبش مردم ايران خود به خود از طريق رسانهها باعث شگفتی تمام جهان شده است و سوئدیها نيز نگاه جديدی نسبت به ايرانیها پيدا کردهاند.
خيلی از سوئدیها میگويند ما تصور نمیکرديم که مردم ايران تا اين حد رشد يافته باشند و اين قدر با آرامش و سکوت کار خود را انجام دهند. در مقابل، سرکوب بیرحمانه رژيم را هم تمام مردم دنيا میبينند.
Posted by Arom | July 12, 2009 10:19 AM
دمت جیزززززز
حال کردم خیلی زیاد
دلم میخواد این وبو بخورم گشنم شده نصفه شبیییی
Posted by Aryagan | July 13, 2009 3:54 AM
سلام و عرض ادب
کم پیدایید بانو
Posted by سمنو | July 14, 2009 9:03 AM
عرض ارادت!
کم می نویسید خانم صدر...
Posted by نیما دهقانی | July 14, 2009 11:13 AM
سلام خانم صدر. خسته نباشید با بدقولی های ما! می خواستم بپرسم ویژه نامه سلامت درمیاد یا اون هم دچار یاس فلسفی شده؟
Posted by حامد تأمّلی | July 16, 2009 12:14 PM
سلام. ما شما را خواندیم. به وبلاگ تازه نو شده ی طنز حقیر هم سری بزنید. ضرر نخواهید کرد. اگر لینک کردید هم که چه بهتر. یعنی لینک کنید. خوشحال می¬کنید جوانی را
Posted by وحید28 | July 17, 2009 3:23 AM
تبر و تبرزنی هم شده یک روال مرسوم
Posted by فرید صلواتی | July 17, 2009 11:33 PM
سلام
Posted by سودابه امینی | July 19, 2009 6:03 PM
فرزندم من هفتاد سال است که نماز می خوانم
روی پیشانیم حتی به اندازه یک نخود جای مهر نیست ،
چگونه شما با این سن کمت روی پیشانیت جای مهر حک شده ؟
Posted by فرید صلواتی | July 20, 2009 11:46 AM
دلمان برای طنز ظریفتان تنگ شده خانم صدر..
Posted by نون اوّل نامه.. | July 20, 2009 1:23 PM
به به! پيدايتان كردم! كارهايتات را هرجا ديده ام با كيف خوانده ام و امروز هم كه چشمم به جمال وبلاگتان روشن شد. در اين اوضاع بي سر و ته شاد و شاد كننده باشيد!
Posted by asa | July 21, 2009 4:34 PM
بی بی چشممان به وب خشک شد. کجایی پس؟ جان من بیا و چکه ای از ان جوهر ناب قلمت را به حلق ما تشنگان دریای طنز ریز. چنین باد!
Posted by مصطفی | July 21, 2009 11:34 PM
بالاخره نگفتی اراذل و اوباش یعنی چی؟!...
سلام.جالب بود اونم تو این روزها.
Posted by مجتبی ح | July 22, 2009 6:58 PM
سلام
با احترام
دومين طياره را با يك مقدار آدم ديگه تحويل ميدهيم.
باشد كه موجبات عبرت ملت شهيد پرور را فراهم آورد.
و من الله التوفيق
Posted by جيرجيرك | July 24, 2009 11:50 PM
با سلام متن زیبایی است اما کم مینویسید
به وبلاگ من هم بسرید و بلینکید و بنظرید تا معروفتر شویم
www.nehel.blogfa.com
Posted by احد بزازی | July 25, 2009 9:08 PM
مرسی رویا جان، خیلی بامزه بود، هر چند دیگه در این روزهای تلخ کمتر هوس خندیدن می کنم.
Posted by علیرضا | July 26, 2009 2:32 AM
مدیریت محترم بانو رویا صدر
با توجه به اینکه بنده جوانی هستم جویای نام و نشان و تا کنون مجالی نیافته ام تا در دولت مهرورزی کمبود های محبت خویش را جبران کنم از شما که همواره مشوق جوانان این مرز و بوم بوده اید تقاضا دارم تا مرا به لیست دوستان خود اضافه کنید تا گوشه ای از کمبودهای محبتم جبران شود
با تشکر هفت خط
http://7khate.blogspot.com/
Posted by 7خط | July 28, 2009 1:25 PM
درود یک آدم بی مخاطب به رویا صدر.
Posted by افشین سلحشور | July 29, 2009 6:57 AM
چو ممود نباشد تن من مباد به این بوم و بر زنده یک تن مباد
اگه حال کردید یه سری به وبلاگ قاضی القضات بزنید خوشحال میشیم
ghaziiman .persianblog.ir
اگه دیگه خیلی حال به حال شدید! ما برای انواع لینک اعلام حضور میکنیم اصلا هم کنار نمیکشیم!
Posted by ایملن ارمین | July 29, 2009 7:27 PM
سلام
خيلي قشنگ بود. مخصوصاً دو تاي اولي.
راستي با پيشنهادات اينجانب به روزم!
موفق باشي
Posted by جينا | July 30, 2009 11:00 AM
سلام خانم صدر
توی این ایام قلم شیرین و طنز شیرینات چسبید.
خوبی مسوولان عزیز این است که در دادن تئوریهای طنز راجع به حوادث اخیر باهم مسابقه گذاشته اند و البته مثل همیشه برنده چنین مسابقاتی همواره رییس جمهور محبوب است که گفته های او را به عنوان سند طلایی طنز مکتوب باید نوشت و به در و دیوار هر طنزپردازی آویخت!
Posted by خرمهره | July 31, 2009 2:03 PM
سرزمین خویش را منطقه حرم کن !
که در منطقه حرمی !
عصر خویش را زمان حرام کن !
که در زمان حرامی!
و زمین را مسجد الحرام کن !
که در مسجد الحرامی !
که زمین مسجد خداست
و
میبینی که :
نــــــــــــــــــــیـــــــــــــســـــــــــــــت !!!
Posted by ناشناس | August 1, 2009 1:01 PM
واقعا نمیدونم بخندم یا گریه کنم ....
بهتره فقط افسوس بخورم !!!!!!!!!!!
Posted by ناشناس | August 1, 2009 1:02 PM