در زیر،بخشهایی از گزارش یک روانپزشک را در مورد یک درمانجوی زن ملاحظه می فرمایید.این گزارش،از سوی هیات نظارت بر مطبوعات به دستمان رسیده است:
...بیمار،دچار اختلال اسکیزوفرنیاست.به طور واهی،ادعا می کند که در برخی از مناسبات اجتماعی و خانوادگی و کاری، زنان،مورد تبعیض و خشونت قرار دارند.او حتی به شیوه بیمارگونه ای مدام تکرار می کند:"زنان در جامعه ما،موقعیت برابر نسبت به مردان ندارند."
نامبرده،دچار اختلال در توانایی تفکر روشن از نوع اختلالات پارانویایی بوده،با ادعاهایی عجیب،پاره ای از قوانین دادگاههای خانواده و قوانین ارث و دیه و حضانت و بسیاری از قوانین دیگر را در پروسه از دست دادن ارتباط با واقعیت،ناعادلانه می خواند و به شیوه ای هذیانی،می گوید:"قوانین باید اصلاح شود."
وی همچنین دچار اسکیزوفرنیای نوع کاتاتونیایی است و این توهم را دارد که در جامعه،امنیت نیست و از همین رو،هنگام گذشتن از کنار خیابان و شنیدن بوق و ترمز ماشینهای مدل بالا،دچار بهت و حرکات بیهوده می شود .و به توصیفات نامتناسب و نامناسب با شأن نظام و جامعه دست زده،به شیوه بیمار گونه ای می گوید:"زکی!چی فکر می کردیم،چی شد؟!..."
نامبرده همچنین در زمینه وضع اقتصادی و تاثیر آن بر خواهران عزیز در میهن پهناورمان نیزدچار پارانویای سیاه نمایانه و هذیان و توهم حاد است.
در بررسی های بالینی،مشخص شد که نامبرده،چند شماره نشریه زنان را در مطب یک دندانپزشک ملاحظه کرده است .از این رو،همان گونه که هیات محترم نظارت بر مطبوعات فرموده است که :"با خواندن مطالب و اخبار این نشریه،سلامت روحی و روانی و فکری خواننده به مخاطره افتاده و خواننده تحت تاثیر القائات و سیاه نمایی های این نشریه، به این اعتقاد می رسد که در جامعه امنیت نیست و زنان تحت تبعیضند"،نامبرده نیز به اختلالات روانی فوق دچار شده است.
برای درمانجو،یک دوره درمان نوشتیم که طی آن،نامبرده بالای برج عاج بنشیند و کیهان و زن روز بخواند و از آنجا پایین هم نیاید.در انتها،توفیق همه خدمتگزاران به فرهنگ و فکر و شعور بشری را خواهانیم...
نظرات (18)
شما يك مدتي سردبير زن روز بودين ، تاثير همونموقع است ؟_جالب بود و لينك شد _
Posted by فاضل تركمن | February 6, 2008 11:22 PM
گاهي برخي از نويسنده ها ديوانه اند و گاهي هم برخي از خواننده ها. ولي از تصادف ديوانه پرست، اين از ما بهتران و خوبان يا هميشه ديوانه اند يا ديوانه هميشگي اند.
دست تان درد نکند.
Posted by کاکه تيغون | February 6, 2008 11:29 PM
عالی بود عالی.
Posted by لوبیا | February 6, 2008 11:39 PM
با سلام
«هر آینه آه» با طنز انتخاباتی به روز شد
Posted by جواد زهتاب | February 7, 2008 12:23 AM
سلام بي بي گل عزيز
استاد شما انقدر قشنگ مي نويسيد كه آدم هرچه بيشتر مي خواند بيشتر مي خواهد بخواند
همواره ارادتمنديم
راستي جدا سازي جنسيتي كتاب هاي درسي هم خيلي معركه بود
Posted by نسيم عرب اميري | February 7, 2008 8:18 AM
خانم اجازه ؟خانم لطفا نزنید تا از اول بگوئیم !اولا این کلمات قلمبه سلمبه را ما از این حسنی بیسوات یاد گرفتیم و صرفا جنبه تشریفاتی داشته و کاربرد خود نمائی دارد وگر نه ما کجا و قلمبه کجا تا چه رسد به سلمبه !!ثانیا آدم اگر آدم باشد مطب دندانپزشک که نشریه زنان نمیخواند و اگر احیانا حوا شده و مرتکب این گناه کبیره شود لابد باید جریمه آنرا نیز بپردازد و چون نمی پردازد نتیجه این میشود که ما روزنامه را میبندیم یعنی که درش را تخته میکنیم یعنی که برخورد بهینه میکنیم و چند یعنی قلمبه سلمبه دیگر !!
Posted by منوچهر انتظار | February 7, 2008 9:47 AM
سلام بر بی بی گل
ما هر گونه خواندن و در هر دستگاهی خواندن را به صلاح زنان نمیدانیم نه آواز، نه روز نامه، نه کتاب ، و نه جزوه !!ولکن شنیدن را توصیه میفرمائیم و بر دیدن تاکید میورزیم چرا که :
شنیدن کی بود مانند دیدن !!!
Posted by سر آشپز | February 7, 2008 9:54 AM
السلام علی ام الورده
مارا که شیخی کهنسالیم چند روز پیش به اینجای شدیم و در نضرات سه بیت بداهه فرمودیم در تایید فرمایشات شما .
لیک هرچه بیشتر پست را زدیم کمتر موفق شدیم .
حال بیایید و خود شعر کامل شده اش را بخوانید .
Posted by شیخ عیسی ابو زید | February 8, 2008 2:24 AM
سلام
یکم ) خانم اجازه ؟ !
مساله ی زن مساله ی امروز ما نیست مشکل غربی هاست !(این حرف من نیست نقل قولی احمقانه ست )
دوم ) نه شما فکر می کنید مشکل امروز مملکت ما وضع پوشش جوانان است ؟ !
سوم ) حرف نزنیم تا توی گلومان گیر کند و به امید خدا این جماعت دشمن از دست مان راحت شود
چهارم ) به روزم ... منتظر نقد و نظر شما
Posted by باغبان جهنم | February 8, 2008 1:11 PM
من فکر میکنم خدا زن و مرد را برای هم آفریده است و هرگونه تبعیض و جداسازی و سیاه نمایی در مورد زنان،دست بردن در خلقت خداست!!!
طنز این پست و قبلی بسیار جالب بود، امیدورم دوستانی که کم لطفی کرده بودند و انتظار بیشتری از قلم شما داشتند، بیشتر از نیش گزنده ی قلم زنانه ی شما نرنجیده باشند!!!
با داستان تلخ، دندونت درد می کنه عمو جون؟ و کافه طنز(1) بروزم، فقط زیاد نخندید،دندون مصنوعی گرونه؟!
Posted by علیرضا مجابی | February 9, 2008 9:30 PM
نمیدونید که این حرفا رو میزنید! زن ارزشش به همین به این که تخم مرغ نسوزونه یکم بزرگتر شد مثلا برنج سوخته تحویل جماعت خونه نده بلد باشه خیار رو سبد کنه هندونه رو گل کنه ... نمیدونستید ؟!زن رو چه به حضانت؟! زن رو چه به حقوق مدنی و غیر مدنی انسانی و غیر انسانی؟!
Posted by امیدهای فردا | February 10, 2008 12:37 PM
بااین حساب ما همه بیماریم !
و اگر اینان عاقلند و سالم ، من ترجیح میدهم ویانه و بیمار بمانم !
Posted by معصومه | February 10, 2008 2:45 PM
و دوباره دست دوم...
انشاي جديدي از كودك هشت ساله
امر به مروف ونحي از منكر را چگونه ارزيابي مي كنيد؟!
خوشحال ميشم ببينمتون...[گل]
Posted by بهمن مهران | February 11, 2008 9:45 PM
سلام . حلقه ی باران با پرونده ومطالبی درباره ی انقلاب و همچنین جشنواره ی فیلم فجر چشم انتظار شماست .
Posted by مجتبی آقابابایی | February 11, 2008 11:14 PM
سلام استاد خوب هستين؟ از بس که کامنت گذاشتيم و ثبت نشد خسته شديم والا! اين را گفتيم که بدانيد کلي از خودمان اظهار فضل در اين باب در کرده بوديم که به علت همان مساله! يادمان رفت!
ارادتمند!
Posted by طاها | February 12, 2008 9:42 AM
سلام
یکم ) کجایی ؟
دوم ) ردی از تو در جهنم من نیست
سوم ) هم ندارد
Posted by باغبان جهنم | February 13, 2008 12:07 AM
.... انشا الله
Posted by عرش | February 14, 2008 2:41 AM
سلام طبق معمول فقط باید گفت مرحبا
......................
طنزی گفته ام با این مطلع:
تا شقایــق هست ما رد می کنیم.... در نظارت سعی ممتد می کنیم
به خواندنش می ارزد
Posted by محمد جاوید | February 26, 2008 11:17 PM