علیرغم این که تا کنون آقای خاتمی با کاندیداتوری خودشان برای انتخابات مجلس مخالفت کرده اند،بنده بر اساس دلایل زیر،صلاح می دانم که ایشان کاندیدا بشوند و مثل آقای ابطحی بدین وسیله دلایل خودم را در معرض افکار عمومی و خصوصی قرار می دهم:
1 – اگر آقای خاتمی کاندیدا شوند،تمام اختلافات جبهه اصلاحات در زمینه استراتژی ها و تاکتیک ها و رییس ها و مرئوس ها ،دود شده و به هوا می رود و تمام احزاب اصلاح طلب مجبور می شوند ایشان را در صدر لیست خود قرار دهند و این،پیروزی بزرگی است.تا اختلاف نظرهای بعدی هم خدا کریم است.
2 – در صورت کاندیداتوری آقای خاتمی،در سراسر ایران ، اصلاح طلبان اکثریت قاطعی به دست خواهند آورد و دوباره سکان اداره مجلس را در دست خواهند گرفت و با بازگشت به چرخه قدرت ،موفق خواهند شد مثل سابق شاخ غول را بشکنند وکاری کنند کارستان...
3 – در بدترین صورت،اگر لیست خاتمی اکثریت نیاورد و نتواند کرسی ریاست مجلس را تصاحب کند،باز هم ایشان در صورت راهیابی به مجلس،رهبر اقلیت می شوند و اقلیت را سازماندهی می کنند و بسیاری از افراد معتدل و خرد گرا و با شعور و فهمیده جناح محافظه کار را هم جلب می کنند و در قالب قوی ترین فراکسیون اقلیت تاریخ ایران و بلکه جهان و کهکشان راه شیری،می توانند دمار از روزگار محافظه کاران درآورند و منتقد جدی و زبان گویای اکثریت خاموش شوند و حرفهای ناگفته بگویند و دانشجو آزاد کنند و روزنامه رفع توقیف کنند و استاد اخراجی سرکار برگردانند و قانون مترقی تصویب و به دولت ابلاغ کنند و چه بسا حتی با همتای آمریکایی دست بدهند و یا عکس بگیرند و بعدها هم مجبور نشوند آن را تکذیب کنند.
4 – آقای خاتمی در صورت ریاست مجلس،دیگر رییس جمهور نیستند که یک تدارکاتچی باشند. بلکه چون مجلس در راس امور است،بعضی ها که در راس امورترند،با انتخاب ایشان ماستها را کیسه می کنند و کناری می نشینند تا باد بیاید و آقای خاتمی بدور از ملاحظه کاری و مدارا ، سیاستهای داخلی و خارجی نظام را تدوین کنند و حرفشان را با قدرت و قاطعیت پیش ببرند.
5 – اگر آقای خاتمی کاندیدا شوند،بار دیگر فرصتی فراهم می آید تا دوستان همفکر،در سایه پیروزی بدست آمده،با هم چالشهای سازنده و کوبنده داشته باشند، به اکتشاف انواع و اقسام عالیجنابان اعم از سرخپوش و خاکستری و سفید دست بزنند و راهکارهای ناظر بر انجام شق القمر و کن فیکون کردن دنیا و مافیها در گستره ریاست مجلس ارائه دهند و تخم های دوزرده دیگری را بر تخمهای دوزرده زرین تاریخ بشریت بیافزایند.
6 – با حضور آقای خاتمی در سمت ریاست مجلس،بار دیگر فرصتی فراهم می آید تا دلسوختگان و سینه چاکان سرنوشت ام القرای جهان اسلام،با ایجاد بحران های متعدد در مملکت،نقش مسایل خارجی را کمرنگ کرده،تهدیدات خارجی را با شکستی مذبوحانه روبرو سازند و این،کم دستاوردی نیست.
7 – اگر آقای خاتمی بپذیرند که کاندیدا شوند،بار دیگر،ظرفیت جهانی دفاع از اندیشه های مترقی و جامعه مدنی و مردم سالاری و عقلانیت در فضای گفتمانی به گستره دهانها و گوشها گسترش پیدا کرده، ظرفیت ادراکات فلسفی و گفتمانی اقشار مختلف جامعه تا آسمان هفتم بالا می رود.
بنابراین به عقیده من،مردم باید تلاش کنند تا آقای خاتمی کاندیدای انتخابات مجلس بشوند،بعدش هم خدا بزرگ است،بالاخره یک جوری می شود...
نظرات (6)
سلام
علاوه بر موارد مذكور با پيش آمدن مجدد بحث گفتگوي تمدنها مي توانيم ارتباط بهتري با بوركينافاسو و جزاير گلالوري و سرخپوستان مقيم شرق استوا(!) داشته باشيم... اين هم روابط خارجي را بيشتر مي كند كه ممكن است تصميم آمريكا براي حمله را به تعويق بياندازد و هم موجب نشان دادن ناكارآمدي دولت در برقراري ارتباط با ديگران گرديده موجبات برگشتن به راس امور را فراهم سازد(امور مذكور با اموري كه شما گفتيد تومني صنار فرق دارد!) ضمنا اگر ايشان بيايند ارتباطمان با ايتاليا و اون طرفا هم بهتر مي شود. مي توانيم زين پس براي گذران تعطيلات اونوري روفته و حالي به حولي كنيم! تازه يك حسن ديگر هم دارد آمدن اين سيد خندان. بلكه اين علي ابطحي هم به نون و نوايي برسد و بي خيال و و وب نوشت و وب نوشته ها و قس علي هذا شود. هم براي خودش بهتر است هم براي همه!!!
بگذريم از اين روده ي دراز ما كه نشد بيايم وبلاگ شما و نطقمون وا نشه...! خوش باشيد و شاد
Posted by شيخ ابو امير(امير كريمي) | November 2, 2007 9:46 PM
البته در نوع خودش پيشنهاد بدي نيست! نه نه! بيشتر كه فكر مي كنم فوق العاده است!
Posted by سهند | November 3, 2007 3:07 PM
سلـام
به نظر من این ها همه سر و ته یه کرباس هستند.
Posted by امیر توکلی | November 3, 2007 11:15 PM
راست میگید اگه همه ی خیر خواهان مملکت بخزند به جای این که عروسک دست این و آن شوند بروند و خودشون عروسک گردان شوند که در آن صورت هم وقتی به منصب رسیدند یادشان میرود چه می خواستند و دنبال اهداف دنباله ها ی خود یا همون احزابند!اصلا ما رو چه به این حرفا بزرگان یا میدانند چه می کنند یا نمیدانند!در هر دو صورت کار خودشان را می کنند نه به مطبوعات کار دارند نه به بنی احد دیگری البته به غیر از 20 و 30 !
Posted by بهار | November 4, 2007 7:04 AM
ا(با كسره)ببخشيد اين يكي رو كه اضافه هست حذفش كنيد لطفا!چي شد يهو دوتا شد!؟؟؟؟؟؟؟
Posted by بهار | November 4, 2007 12:09 PM
2 تا عکس فوق العاده در وبلاگ مرد نمکی
حتما ببینید
Posted by مرد نمکی | November 5, 2007 9:12 AM