"چکامه ای برای مردم" را برای روزنامه "شرق"نوشتم که اول به علت تندی، چاپ نشد و بعد از بازنویسی نیز با جرح و تعدیل چاپش کردند. و اینک مطلب اولیه:
..................................................................................
میرزا غضنفر خان بادغیسی،از شاعران دوره موج دوم بازگشت ،دارای قلمی اسطوره ساز است.هر چه از قلم او جاری شود،تبدیل به اسطوره می شود،اسطوره ای به بزرگی یک فیل که هوایش کنند.
او،نوعی موج دوم بازگشت به جنبش رمانتیسیستی را در عرصه شعر نمایندگی می کند که حاصل آن،پسامدرنیسم بزرگ و باشکوه عصر جدید در جامعه ماست:نوعی حرف مداری که به ضرب و زور بر واژگان و زبان تحمیل می شود و "من"سخنران به مثابه نقطه پرگار وجود،غایت پراگماتیسنی را از عبارات و مفاهیم برمی دارد و می ریزد توی زباله دانی تاریخ:
باید /سالی/ پرنشاط / داشته / باشیم/ ما می توانیم / این که کاری نداره / شدنیه
این نوع نگاه ذهن گرایانه ، یاد آور آثار اولیه شکسپیر و والت ویتمن و بودلر است و تفاوت آشکاری با سبک شعرنویسی سیلویا پلات و مهدی سهیلی دارد،سبکی به غایت مردمی و روان،که از درون می جوشد و سرریز می کند و به بیرون می ریزد و فوران می نماید و در خیابانها و کوچه-پسکوچه های شهر جاری می گردد:
اوا!خاک عالم!/شما چرا نان ندارید آقا؟/بنده نان را قول می دهم که سر سفره شما بیاورم/ ونفت را/ و گاز را/ و همه چیز را/ چرا جیبتان خالی است؟/بنده قول می دهم در جیب شما گل شمعدانی بکارم...
این نگاه عاشقانه،چه در گفتمان به مفهوم فوکویی بگنجد و چه هژمونی به مفهوم گرامشیایی را به ذهن بیاورد،آثار او رااز آثار دیگرانی که آثار دیگری خلق کرده اند، متمایز می سازد.نفرت میرزا غضنفر از نابرابری،کمبود و ناراحتی و غم و غصه و ترافیک و دودگازوئیل و سوراخ لایه ازن،نفرت سازنده ای است که بی رحمانه بر تمام مظاهر جامعه و جهان و کهکشانها زخم می زند و در قعر تاریخ طنین می افکند،مگر این که برق قطع گردیده یا اتصالی کرده باشد:
ما،عدالت را برقرار می کنیم/ و مهرورزی را/ و عشق را/ ما ،عاشق هستیم/ با عشق هر کاری می شود کرد/ منتها کارهای مجاز.
صدای میرزا غضنفر خان،تنها صدای بادغیس نیست،او شاعری جهانی است.برای او،دارقوزآباد و هونولولو و بورکینافاسو و جزایر برمودا فرقی ندارد.این شاعر سرگردان،در تریبونی به وسعت تاریخ،چکامه هایی برای تمام دنیا و مافیها می سراید و کار همه دنیا را یکسره ساخته ،ظلم و بی عدالتی را کن فیکون می سازد:
آهای!مردم جهان و کهکشانها/بروید کنار بگذارید باد بیاید/ زت زیاد...
در هر حال،وجه مشترک تمام شعرهای او این است:او تمام مسایل سیاسی و اجتماعی وجهانی و کهکشانی را با کلماتی ساده و همه کس فهم که مش قنبر قهوه چی نیز تا اعماق،آن را بفهمد و درک کند و حس کند و برای گوینده کف بزند،حل و فصل می کند و می فرستد پی کارش.همین ساده کردن مفاهیم بغرنج است که او را از گذشتگانی چون ارسطاطالیس متمایز می سازد.در هر حالب،میرزا غضنفر یک شاعر مردمی است که نام او،در دل و جگر و جهاز هاضمه تاریخ،برای همیشه ثبت خواهد شد...
----------------------
*صدای یک گاو را دوست دارم...به خاطر طنزی لطیف و کار شده که در آن موج می زند...
نظرات (13)
سلام ...خواندمت ...
Posted by سیاورشن | October 6, 2005 11:44 PM
این کامل تغییر پیدا کرده و در نسخه شرق تنها به یک مغلقگویی ادبی تبدیل شده بود. نسخه وبلاگی پرداخت سیاسی خوبی داشت. حیف شد!
Posted by محمد خواجهپور | October 7, 2005 1:30 AM
حق مطلب را ادا کردی.رویا جان!
Posted by pouyan | October 7, 2005 2:01 AM
در بلاگ نیوز لینک داده شد .
Posted by بلاگ نیوز | October 7, 2005 11:33 AM
سلام! رسیدن بخیر! چه عجب! این مطلب را در شرق با آن شکل چاپ نمی کردند به نظر من بهتر بود. یه جوری به نظر می رسید. در این مدتی که نبودی کلی شماره جدید منتشر کرده ام. سری بزن و نظری بده. خوشحال می شوم.
Posted by میخ | October 7, 2005 3:21 PM
كم كم داريم عادت مي كنيم به خواندن بدون سانسور مطالب در بلاگ ها.الان به همين قصد آمدم ببينم كه مطلب همان است كه شرق زده كه ديدم نيست مثل آن مطلب گل اقا كه باز اصلش را در بلاگ گذاشتيد.به هر حال دولت كريمه است و اين حرفها.راستي اگر لطف كنيد سري به اخرين پست من بزنيد و مطلب مرا بخوانيد و اگر نظري داريد بدهيد .از لطف شما پيشاپيش سپاسگذارم.
Posted by عبيد شاكي | October 8, 2005 1:30 AM
به رسم شایسته ی سپاس،چیزی سپرده ام تان. بخوانید و ببخشایید.
Posted by مرتضا | October 10, 2005 2:26 PM
سلام و عرض ادب
Posted by مهدی | October 14, 2005 1:24 AM
با سلام
و با اجازه وبلاگ شما را در پیوندهایم گذاردم
موفق و سربلند باشید
Posted by azadeh | October 14, 2005 9:57 PM
سمت ما نمی آین بی بی جان؟(جفت بی ها را به قلب یا بخوانید.یک وقت بی اول را به کسر یا و سکون یا نخوانید ها!)
Posted by مرتضا | October 17, 2005 3:41 AM
سلام...مطلب جالبی داشتید...
من یه طنز نویس تازه کارم...یعنی یه چیزی فراتر از تازه کار...خوشحال میشم نظرتون رو راجع به نوشته هام بدونم...البته اگر قابل بدونید که از وبلاگ من دیدن کنید و نظر بدین.....
موفق باشید
Posted by مهدی | October 18, 2005 12:17 AM
سلام
هيچي ندارم بگم
موفق باشيد
Posted by كارمند عدليه | October 21, 2005 7:40 AM
با عرض سلام و تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان:
در ابتدا باید عرض کنم که عنوان بسیار مناسب و شایسته ای برای وبلاگ خود برگزیده اید و در ادامه باید گفت مجاهدت شما ستودنی است و حسن نیت شما در این طریق. و آرزو می کنم وبلاگ موفق و ثابت قدمی داشته باشید.
بنده در نظر دارم به منظور ترویج تفکر سوسیالیستی و تبیین ارزشهای اخلاقی اجتماعی و خانوادگی آن, رمان معروف و جاودانه ى (( مادر )) اثر نویسنده ی سوسیالیست ((ماکسیم گروکی)) را در غالب صفحات وبلاگ و بصورت روزانه در وبلاگ خود تایپ و منعکس نمایم. از این رو خوشحال خواهم شد که به مطالعه ی آن پرداخته و اینجانب را از نظرات ارزشمند خویش محروم نفرمایید.
در صورت تمایل خواهشمند است در این امر فرهنگی و هنری ما را همراه بوده و با ما همفکری نمایید.
به امید ایرانی آزاد و آینده ای مملو از عدالت و برابری و برادری...
پیروز و سربلند باشید.
Posted by علیرضا حسام ساداتی | October 23, 2005 12:06 AM