طنزنوشته های رویا صدر

دوست عزيزي که تازگي ها موقعيتي براي خودش دست و پا کرده و سري ميان سرها در آورده،اخيرا يک منشي استخدام کرده است.
تلفن را که مي گيرم،از آن طرف سيم، اول سلام مي کند و مي گويد که فعلا صحبت با دوستم مقدور نيست.بعد مي خواهد که لطف کنم و شماره تماسم را بعد از شنيدن صداي بوق بگذارم تا بعد با من تماس بگيرد.سپس با عجله قطع مي کند و بوق مي زند.
در وانفساي تورم نيروهاي بيکار،معلوم نيست دوست عزيزم اين منشي عتيقه را از کجا پيدا کرده است.منشي عجول بي تربيتي که حتي منتظر جواب من هم نمي شود.منشي يکدنده اي که هر وقت تلفن مي کنم،فقط حرف خودش را بدون حتي يک کلمه پيش و پس کردن مي زند.منشي پررويي که هر چه به او بد و بيراه مي گويم و در پاسخ سلامش، «سلام و زهرمار» تحويل مي دهم، ککش هم نمي گزد و حرف خودش را مي زند.منشي بدقولي که اگر چه هميشه مي گويد بعدا با من تماس گرفته خواهد شد ولي هيچ وقت تلفن نمي زند تا ببيند چه حرفي با دوستم دارم.
مي خواهم به دوستم بگويم که او را عوض کند ولي حيف که منشي به او نمي گويد که يک دوست قديمي مدت هاست که به او تلفن مي زند و کارش دارد.

نظرات (7)

فرهنگ:

بی‌بی‌گل عزيز، از اين منشی‌های عتيقه ، يکدنده، عجول، پررو، بی‌تربيت، ما هم داريم و به خاطر قوانين اجتماعی مدرن نمی‌توانيم اخراجش کنيم، با وجود آنکه باعث شده است که خرج تلفن ما بالا رود. قبلن اگر کسی به ما زنگ می‌زد و نبوديم ، آب از آب تکان نمی‌خورد، اما حال وقتی به خانه باز می‌گرديم تازه کارمان شروع می‌شود چرا که بايد به‌دستور منشی‌مان به تک تک کسانی که در غياب ما تلفن کرده‌اند تماس بگيريم و گپی بزنيم و در بيشتر مواقع متوجه می‌شويم که اصلن احتياج به اين کار نبوده‌است. بهرحال داغ ما را تازه کردید. شاد باشيد.

Posted by فرهنگ | September 18, 2004 9:52 PM

سجاد:

سلام. احتمالا دوست عزیز هم مثل منشی اش، تازگی ها موقعیتی عتیقه دست و پا کرده و سری میان سرهای عتیقه درآورده :)

Posted by سجاد | September 18, 2004 10:06 PM

دختر كولي:

من هم اگر جاي تو بودم عصباني مي‌شدم

Posted by دختر كولي | September 19, 2004 9:35 AM

میثاق:

رویا خانم، منشی جان به شما هم نگفتن جــــــــانـــــــــــــــم ؟!!
---------------------
بنده معذرت میخوام. ما اینها رو می بینیم اون وقت میان برامون از افزایش توانمندیهای زنان حرف میزنن!.

Posted by میثاق | September 19, 2004 10:34 PM

yalda:

پس عجب بازار کاری درست کردن این منشیها.چون دیگه تو هرخونه ای که میری یه دونه ازاینا هست......

Posted by yalda | September 20, 2004 11:07 AM

نوشين:

بنام دادار هور
درود بي بي گل عزيز
لطفا پس از شنيدن صداي بوق پيغام خود را بگزاريد
اي كاش لا اقل به جاي منشي يكدنده اين صدا رو تحمل مي كرديد نه؟!

Posted by نوشين | September 20, 2004 2:39 PM

ديگري:

سلام.از مطالبتون استفاده کردم.همه جالب و گرم و تفکر بر انگیزاننده!.ممنون

Posted by ديگري | September 29, 2004 10:55 PM