سبک"پسامدرنیسم سنتی آوانگارد"یکی از موجهای نوین موسیقی امروز جامعه ماست که هواداران بسیاری در میان علاقمندان و بی علاقگان به شعر و هنر و موسیقی ایرانی دارد.بعضی از کارهای این سبک از روی اینترنت دانلود شده و کپی سی دی هایش،به صورت زیرزمینی و روزمینی ،با سرعت محیرالعقولی تکثیر و پخش می گردد .آخرین آلبوم این سبک، "a track from nohsem munjoo"نام دارد .این آلبوم،با تلفیق گامها به جای تلفیق سازها،ملغمه ای از آواز و موسیقی سنتی و ریتم ها و سبک های راک،سنتی،جاز،محلی،بلوز،خالتور،باباکرم و...است ولی در عین حال،هیچکدام از آنها نیست و به پرفورمنس کاملا جدیدی می رسد.خواننده،در این آلبوم،با تلفیقی از شعرهای حماسی:"بشو بشو ما ترا نخوام"،"جنگ گودرز و گرد آفرید"و اشعاری از ادگار آلن پو با آواز ابوعطا،خواننده را به وجد می آورد و با تحریر آواز ایرانی روی عبارت:"to be or not to be"هاملت، او را در پروسه رویکردی کریتیکال به موسیقی ایرانی،به بشکن زدن و رقص شاطری و حرکات موزون بخصوص در ناحیه سر و گردن و کمر وامی دارد.،و در نهایت، با ترانه"دیشب اومدم خونه تون نبودی-جان جهان دوش راستشو بگو to meکجا رفته بودی" به سوبژه ای از نگاه ابژکتیو و هردمبیلیستی هرمنوتیزه شده از ترانه باب دیلن از طریق جابجایی و تغییر فواصل گامی و ربع پرده ها و اجرای آن در گوشه کرشمه و شور،و در نهایت موسیقی ایرانی می رسد .
این سبک از موسیقی،بی شک ماتریال کارش را از سنت گرفته است و بازتابی است از صافی طبیعت که از ذهن مخاطب گذشته و او را از طریق کارکردهای تجریدی زبان و هر صدایی که ممکن است از حنجره یا ساز یا هر جای دیگری خارج شود ،به ابژه هایی زیبایی شناسانه می کشاند،آمیزه ای از نوای آب و دریا و خروس و سگ و گربه و شتربیابانگرد و پلنگ مازندرانی.تا همه و همه،در یک کلکشن فرمالیستی و ارتباط ساختاری میان شعر و موسیقی قرار گرفته،فرم شعر، آواز ،تحریر و موسیقی قدیم را به چالش کشیده وبه حنجره خواننده فرصت دهند تا عربده بکشد:مولانا را با عربده،حافظ را با جیغ بنفش و سعدی را با برشهای مقطعی از نفسهای ممتد و طولانی و حنظله بادغیسی را از ته حلق و نای و مری و کلیه جهاز هاضمه بازتولید کند و بخواند و به ریش شعر سنتی و نو و مدرن و سنت زده ها و مدرن های متحجر خشک متصلب بی شعور بخندد:نگره ای نوین به "ویرانگری"هایدگری و شالوده شکنی ،در اثبات این که در آواز،می شود به انتقال معنا در شعر سنتی اکتفا نکرد و از آن فراتر رفت .این سبک،علاوه بر تحریر چهارگاه،ازاصواتی نظیر نوای سگ و گربه نیز در موسیقی ایرانی استفاده می کند تا در کشاندن خواننده به افقهای معنایی نوین،چنان کمپوزیسیونی بیافریند که خواجه حافظ شیرازی هم تا به حال به خواب ندیده است.
بی شک توضیحات تئوریک این سبک،اذهان را به چالش وامی دارد:اگر تا به حال کسانی که از آواز شجریان و ناظری لذت می بردند،در حقیقت از غزل حافظ و معنی اش لذت می بردند .در حالی که این سبک،در رویکردی مشابه شکستن شاخ غول،غزل حافظ را وسیله ای برای انعکاس کلیه صداهای بیرون و درون در می آورد که با اصوات بلند در اجراهایش طنین اندازگردد.چرا که به اعتقاد این سبک،حنجره،فراتر از ساز است.حنجره،یک ابزار تولید صداست-هر صدایی که در طبیعت وجود دارد-و بنابراین،باید تا می توانید،از آن صدا در آورید.
در جمع،سبک"پسامدرنیسم سنتی آوانگارد"،زلزله ای نوین بر پیکره موسیقی امروز است که قادر است آن را تا عرش اعلی بالا ببرد....البته مخالفان جدی نیز دارد،مخالفانی که هیچ کدامشان شعور و سواد ندارند و سر فیلمهای تارکوفسکی،دهن دره می کنند!
(چاپ شده در روزنامه پنجشنبه اعتماد ملی)