کتاب"یک فنجان طنز تلخ"اولین مجموعه طنز مطبوعاتی و اینترنتی ناصر خالدیان است که بتازگی چاپ شده است.این کتاب ،فراهم آمده از چند بخش است:طنزهای مطبوعاتی،اینترنتیات و وبلاگیات،مینی مال ها و کاریکلماتورها،و کردستانیات.همچنین اقبال با نویسنده یار بوده است که کتاب با مقدمه زنده یاد عمران صلاحی همراه شود.
ناصر خالدیان را اهالی وبلاگستان با"نقطه ته خط"می شناسند که اگرچه تماما طنز نیست،ولی رویکرد عمده آن به طنز است.خالدیان،به طنز،نگاهی جدی داردو از آن آدمهای بدشانسی است که طنز،یکی از دغدغه های اصلی ذهنیشان است!...در اینجا،چند تا مطلب در باره آثار او به ذهنم می آید که آنها را فهرست می کنم:
1 - خالدیان،در انتخاب قالب،جستجوگر و آزمایشگر است.به نظرم در طنز، این"موضوع"یا"مضمون"نیست که اثر را دارای ارزش می کند،حتی ممکن است یک موضوع جالب و مهم،درسایه یک پرداخت ضعیف،به ابتذال کشیده شود.این است که در طنز،قالب و پرداخت،حرف اول را می زند.از این رو،تلاش برای برخورداری از قالبهای متفاوت و زبان شسته و رفته و وسواس در بکارگیری واژگان،مولفه مثبت کار خالدیان است.تقریبا هر مطلبی از او،قالبی متفاوت با دیگری داردو تکرارقالب را کمتر می توان در آثارش دید.در این میان،بهم ریختن زمان و مکان(آوردن آینده به حال یا بردن حال به گذشته و آفرینش موقعیت طنز از رهگذر تضاد فراهم آمده)،یکی از شگردهای آشنای اوست که تم "چهل سال بعد یا چهل سال پیش در همین روز"را تداعی می کند ولی قالبهای متفاوت دارد که گاه ابداعی و جدید است.او به نظم و نثر می نویسد.نمایشنامه و قطعه ادبی را نیز در طنز بکار برده است .اگرچه بیشتر به نثر می نویسد،ولی اشعار طنز آمیزش نیز دلنشین و زیباست.
2 - سوژه های او نیز مانند قالبهای مطالبش متنوع است. و طیف گسترده ای از مسایل سیاسی،ادبی،فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک را در بر می گیرد.در مورد سوژه ای که در باره اش می نویسد،اطلاعات و تحلیل مشخص دارد .روشن است که برای مطالبش وقت صرف می کند،اطلاعات جمع آوری می کند،چند برابر چیزی که می نویسد،می خواند و با احاطه بر موضوع می نویسد.همینجور "قضاقورتکی"دست به قلم نمی برد.
3 - حتی در مطالب طنز وبلاگی،که دست آدم برای بکارگیری زاویه نگاه و واژگان نامتعارف باز است،حرمت شکن نیست ، حد و حدود تعریف شده ای برای کار دارد و اخلاق گراست.
4 - نظیره نویس ماهری است.از نظر من،دلنشین ترین و قوی ترین طنزهایش(چه به نظم و چه به نثر)نظیره نویسیها(بخصوص در بخش وبلاگستان و اینترنت)است.بخش اینترنتیات و وبلاگیات به نظرم خواندنی ترین(و یکدست ترین)بخش کتاب است.اگر بخشهای دیگر کتاب از لحاظ کیفیت مطلب افت و خیز دارند،در این بخش،مطالب،تماما خواندنی است.شاید بگویید خواندنی بودن مطالب این بخش به این علت است که موضوع،جدید است و تا به حال کمتر به طنز گرفته شده است.ولی به نظرم خواندنی بودن مطالب این بخش،ریشه در جای دیگری دارد و آن،احاطه نویسنده به موضوع،انتخاب قالبهایی که در تضاد با تکنولوژی امروزی،خواننده را در حسی دوگانه و در نتیجه طنز قرار می دهند(مثل آوردن ناصرالدینشاه به وبلاگ
ستان)،و طنز سرخوشانه مطالب است که این بخش را خواندنی کرده است.نثر قاجاری،وصیت نامه یک اورکات باز و وصیت نامه یک بلاگر،فالنامه اینترنتی و...از این بخش،همگی،خواندنی و جالبند.
5 - مطالب کتاب،فراز و فرود دارد و یکدست نیست.آن جا که نگاه نویسنده خیلی انتقادی می شود،از طنز فاصله می گیرد و به جدیت می گراید وگاه،شعاری می شود.گاهی نیز خوانننده را کمی تا قسمتی(!)سر کار می گذارد .مثل این مطلب از بخش مینیمال ها و کاریکلماتورها:
- این علامت تعجب چیه که آخر این جملات بی مزه می نویسی؟
-آخه می خوام فکر کنن طنزنویسم!
6 - طنز او،وقتی رنگ بازی با کلمات (واژه بازی!)را دارد،گاهی در سطح می ماند.مثل این مطلب از بخش مینیمال ها:
-یعنی باید دوباره بوشو تحمل کنیم؟
-آره دیگه.بازم چهار سال انتخاب شد.
-اونو نمی گم.بوی جوراباتو می گم که کندی.
* ولی در مجموع،طنزهای او،هم درواژه سازی متجلی می شود ،که نوآوری دارد(مثلا ساختن واژه:مقدقدمه به جای مقدمه در مطلب"سیاره ماکیان")و هم واژه بازی و هم طنز در موقعیت.
* در آخر هم این نکته را اضافه کنم که آن چه به آثار طنزآمیز خالدیان برجستگی می بخشد و آن را خواندنی می سازد،ظرافت نگاه اوست:
از دفترچه خاطرات یک الکلی
در می چرخید.دیوار می چرخید.کوچه می چرخید.خیابون می چرخید.شهر می چرخید.رفتم میدون شهر همین که خونه ام اومد،برم تو...