كاخ آرزوهايم
اگرچه رفيع است
ولي كلنگي است
وقتي از سقفش باران حقيقت چكه ميكند
و با هر باد و بوراني از واقعيت
مي لرزد
مثل خانه هاي شهر رودبار و منجيل
هراس برمي داردم
كه نكند
نتوانم آرزوهايم را هم با خودم به گور ببرم!
اين شعر واره را سال 74 نوشتم و براي جشنواره ي طنزي فرستادم و اتفاقا برنده هم شدم.
يك نويسنده ي روس ميگويد:هر كس خيلي جدي باشد طنز نويس ميشود.و من فكر ميكنم هر كس خيلي جدي باشد طنز نويس ميشود چون جدي كه نگاه ميكند مي بيند هيچ چيز جدي نيست و در وراي هر پديده اي مضحكه اي است كه ديگران نمي بينند يا ترجيح مي دهند نبينند!اين وبلاگ دريچه اي است براي بازنمايي مضحكه اي انساني كه در آنيم.مضحكه اي كه از فرط تكرار جدي - جدي رنگ عادت به خود گرفته است.
در آخر از همكاري صميمانه ي آقايان اكبرپور و مسعودي در شركت گردون براي راه اندازي اين وبلاگ بسيار سپاسگزارم.